! درست پشت
سرش یک دخترِ جن زده ایستاده و با یک لبخند و چهره شیطانی در حال کنترل کردن او است و به دستانش
جهت می دهد. پوست بدن آن دختر زرد است و زخم های فراوانی روی دستانش وجود دارد، همین طور چشمش
قرمز است و یک حالت و یک نفرت در آن زنده است. البته با استفاده از موهای مشکی رنگش، آن یکی چشمش
را پوشانده . او لحظه ای می ایستد. سپس جسد آقای حسینی را و..................