یک شاهزاده به طور جادویی به یک هیولا و خدمتکارانش به اشیاء خانگی تبدیل شد تا تنبیه غرور او شود. موریس، پدر کتاب دوست زیبای بل، در جنگل گم می شود و به قلعه هیولا ختم می شود. هیولا او را اسیر می کند، اما بل پیشنهاد می کند که جای او را بگیرد. موریس شکارچی گاستون و مردم شهر را مجبور می کند تا به قلعه هیولا حمله کنند. هیولا باید از قلعه و شریک خود دفاع کند که عشقش می تواند طلسم را بشکند و او و خدمتکارانش را به شکل انسانی خود بازگرداند.