۱۰ جان

بکت، یک گربه خودخواه و لوس است که قدر زندگی راحت و بی‌دغدغه‌ای که دارد را نمی‌داند. اما زندگی او زمانی کاملاً تغییر می‌کند که به‌دلیل بی‌احتیاطی نهمین جان خود را از دست می‌دهد. بدون هیچ جان دیگری و در مواجهه با مرگ حتمی، بکت التماس می‌کند که همه چیز به حالت قبل بازگردد. ابتدا درخواست او رد می‌شود، اما در لحظه‌ای از همدلی خاص، نگهبان دروازه دلش به رحم آمده و به او اجازه می‌دهد با مجموعه‌ای جدید از جان‌ها به زمین بازگردد. با این حال، بکت خیلی زود متوجه می‌شود که هر یک از این جان‌های جدید او را در قالب‌های مختلفی از زندگی بازمی‌گرداند و هر بار به او درس‌های ارزشمند و به‌موقعی می‌دهد. این سفر موجب می‌شود که بکت از یک حیوان خانگی کاملاً خودخواه به یک قهرمان ایثارگر تبدیل شود، چرا که گاهی لازم است راه‌های مختلفی را طی کنیم تا به بهترین نسخه از خودمان برسیم.