یه روز کاری تو کافه بازار

مصطفی

تیم داخلی
قبل از اینکه به کافه‌بازار بیایید چه کاری می‌کردید؟
بعد از گرفتن لیسانسم و گذروندن خدمت سربازی اومدم اینجا.
چجوری در مورد اینکه یه موقعیت شغلی تو کافه بازار هست اطلاع پیدا کردی؟
یه دوستی داشتم که برادرش تو کافه‌بازار بود و خیلی برام تعریف می‌کرد که یه محیط کاری هست که خیلی فرق می‌کنه، همه چیز بر اساس تعهد و اعتماد متقابله و همه اونجا با هم دوستن و بروکراسی وجود نداره و کار هم خیلی خوب داره پیش می‌ره. بعد یه مدتی برادرش منو دید و خوشش اومد. گفتش که چی کار می‌خوای بکنی؟ گفتم کنکور دادم می‌خوام درس بخونم اون موقع چیزی نگفت ولی بعدا زنگ زد که کاری داریم و تو براش مناسبی بیا حرف بزنیم. که اومدم و جای شرکت برام خیلی جذاب بود. اون موقع خونه باغ بود. یه نکته‌ای که هست اینه که من کلا تو انتخاب کار خیلی حساسم و هر جایی نمی‌رفتم و حاضر بودم از گشنگی بمیرم ولی نرم هر جایی کار کنم.خلاصه اومدم و کارو دیدم و گفتم من بر اساس چیزایی که دیدم کارو دوست دارم و میام. بعد اومدم با حسام مصاحبه داشتم و خیلی ازش خوشم اومد. بعد که وارد شدم خیلی برام جالب بود که تو همون ماه اول یه حساب بانکی در اختیار من گذاشته بودن که توش کلی پول بود... منی که قبلا حسابی تو بانک نداشتم. بعد به یه ماه نرسید که من مأموریت پیدا کردم برای شرکت جای جدید پیدا کنم، که خوب این خیلی اعتماد می‌خواد.
میشه راجع به یه روز کاریت بگی؟ اینکه از صبح چی‌کار می‌کنی؟
من شب به ذوق اینکه فردا می‌خوام بیام سر کار می‌خوابم، یعنی واقعا ذوق‌ زدم. البته چون کار من متنوع هست به این حس کمک می‌کنه. خلاصه به ذوق اینکه میام سر کار پا می‌شم و خوب این‌که زمانمون منعطفه باعث می‌شه استرس زمان نباشه و هرچی هست استرس اون تعهدیه که به کار داریم. صبح که میام یکم می‌شینیم صحبت می‌کنیم بعد شروع می‌کنم به نوشتن کارهایی که دارم، که یه سریاش پیگیریاست و یه بخش زیاد دیگه کارهاییه که طی روز پیش میاد، مثلا فلان چیز خرابه، فلان چیز باید سفارش داده بشه و... که این‌ها مثلا می‌شه حداقل ۳۰ یا ۴۰ تا کار مختلف در روز که برای من جالبه و باعث می‌شه چند کیلومتر در روز راه برم.
بهترین بخش کار کردن توی شرکت برات چیه؟
الان من دو، سه نقش دارم که خوب شاید خیلی کارهاش به هم ربط ندارن که یه توضیح کلی در موردشون می‌دم. کلا زمان اومدن که خیلی چیز تعیین شده‌ای نیست، یه وقتایی ۶ میام یه وقتایی هم ۱۱. ولی کلا ترجیح می‌دم بچه ها هستن من هم باشم. بعد میام یک تعداد ایمیل هست که از روز قبل مونده و یک سری ایمیل‌ها از تیم‌های مختلف هست که جواب می‌دم. و یک بوردی رو Trello هست که کارامو نوشتم اونا رو چک می‌کنم و اگه قرار باشه زنگی بزنم، چیزی رو پیگیری کنم انجام می‌دم بعد بستگی به روزش یک وقتایی تعدادی از کدای بازار رو می‌زنم و همین حالت ادامه داره تا شب. گاهی هم یک سری کارای مرتبط با نقش مدیریت محصول رو انجام می‌دم و پیشرفت کارها رو پیگیری می کنم، اینکه تخمین‌ها چطور بوده و اگه تسک کم اومده چه کنیم.
هترین بخش کار کردن در کافه‌بازار برات چیه؟
این یه حس ادامه‌داره، اینکه حس می‌کنی یه عده هستن که به تو اعتماد می‌کنن و تو می‌تونی به اونا اعتماد ‌کنی، تا روزی که این حس ادامه پیدا کنه، کلاً تو حس خوب رو داری، مخصوصاً تو این دور و زمونه، این خیلی حس کمیابیه و تو وقتی پیداش می‌کنی دوستش داری.
هترین خاطره ای که اینجا داری چیه؟
اینجا که کلش خاطره‌ست. ولی خوب یه خاطره‌ش پیدا کردن مکان فعلی شرکت و انتقال به اینجا بود. قبلش یکی دو ماه با حسام در مورد یه جای خوب و یه محیط مناسب برای بچه‌های شرکت حرف می‌زدیم و معیار‌هاش رو بررسی می‌کردیم. وقتی اینجا رو پیدا کردیم، می‌دونستیم اومدن به اینجا خیلی هزینه داره. ولی فکر کردیم که ایده‌آل خیلی‌هامون اینه که کار کنیم تا بتونیم در آینده یه همچین جایی زندگی کنیم و خوب الان تو سن بیست و هفت هشت سالگی می‌تونیم به آرزوی پنجاه سالگی‌مون برسیم و بهترین ساعات عمرمون رو اینجا بگذرونیم، پس چرا اینجا نیایم و کنار هم بهترین‌ها رو نسازیم؟ خوب ما الان اون جایی هستیم که می‌خواستیم پنجاه سال دیگه باشیم.
چه پیشنهادی داری برای کسایی که می‌خوان کاری مدل کار تو رو داشته باشن؟
خوب کسی که تو این کار هست با همه در ارتباطه واسه همین باید دیگران بهت اعتماد داشته باشن و خوب این لازمش اینه که خودت هم به خودت اعتماد داشته باشی ،این کار یه ثبات شخصیت لازم داره همچنین باید انرژی مثبت داشته باشه چون جزو قلب‌های تپنده شرکته که داره مدام تو شرکت حرکت می‌کنه و از نظر شخصیتی هم باید کسی باشه که بتونه چندتا کار رو با هم انجام بده تا دچار مشکل نشه.

به همراه ما منشأ تاثیر بر میلیون‌ها کاربر شوید