خلاصه : قصه ی نگین دختری ظریف و زیبا که از پرورشگاه وارد جامعه میشه و بلافاصله در شرکتی کارشو شروع میکنه و ناگریزه برای رهن کردن خانه ای برای زندگی از رئیس شرکتش پول قرض بگیرد ، وقتی که نمی تواند بدهی خود را بپردازد از طرف رئیس شرکت تحت فشار قرار میگیرد تا بجای ادای قرض با او ازدواج کند.
نگین که به هیچ طریقی نمیتواند پول را جور کند به پیشنهاد صمیمی ترین دوست و همکارش به خانواده ای پولدار معرفی میشه تا در قبال دریافت مبلغی بمدت ۱ سال فقط صیغه پسرشان شود بدون ایجاد وابستگی عاطفی...
نگین هر دو انتخاب برایش عذاب آور است و هیچکس جز این دو پیشنهاد ندارد. و این تصمیم نگین است که در اوج بی کسی آینده ی او را رقم خواهد زد...
########
منبع رمان
www.forums.pichak.net