ذهنی که آشفته است، چشمانی که از شدت فشار خون گریه میکنند، دستانی که بر اثر ضعف اعصاب به لرزه افتادهاند، مگر من چه کردهام که باید مستحق این بلایا باشم؟ چرا باید روانم مریض باشد و در نهایت این مریضی مرا ببلعد؟ همسرم کنارم نیست تا مرا تسکین دهد، چون خود باعث شدم تا او از من دور باشد. حال چاره چیست؟ یا باید در گوشهای تنها باشم و در نهایت جان دهم، یا باید برای آرامش و رستگاریم تلاش کنم. بنابراین انتخابم این است که تلاش کنم تا به رستگاری دست پیدا کنم.
بازی اتاق آخر عنوانی است که ترس و هیجان را با هم ترکیب کرده و میخواهد با توجه به آنها معماهای موجود را حل کنید. البته این فضای نمور، چرک، تاریک و… داستانی جذاب دارد که سعی دارد شما را در خود غرق کند. بازی توسط Funnyghost Studio تولید و در کافه بازار عرضه شده است.
اگر نقدهای قبلی را مشاهده کرده باشید، بنده روی نکات ریز و کوچک، اشکال گرفتهام؛ در مورد این بازی هم این قضیه برقرار است. اما باید بگویم که کمی اینجا قضیه فرق میکند، چون هسته اصلی بازی روی چیزی مانور رفته که این بازی را برای من خواستنی میکند، و آن چیزی نیست جز مباحث روانشناسی. زیاد در این مورد اول مقاله توضیح نمیدهم و در بخش داستان توضیحات کافی را خواهم داد، اما این را بگویم که تمام بخشهای بازی با هسته اصلی مچ شده که این موضوع به تنهایی جذاب است. در ادامه نقد با بازی نگار همراه باشید.
داستان
بازی شما را در نقش شخصیت مهران قرار میدهد که اوایل بازی متوجه میشویم که درگیر یک بیماری روانی است. صدایی در اوایل بازی که مال مهران است، توضیح میدهد که دچار بیماری روانی است که بر زندگیاش تاثیر زیادی گذاشته و باعث ایجاد تغییرات شدیدی در رفتار و خلق و خویش شده است. در نتیجه این تغییرات در رفتار و خلق و خو، او خود به همسرش توصیه میکند که مدتی جدا از هم زندگی کنند. بعد از مدتی که مهران به تنهایی زندگی میکند، با مصرف داروهایی که پزشکش برای او تجویز کرده بود، وضعیت بیماریاش پایدار میشود.
برای همین تصمیم میگیرد که با همسرش در هتلی که قبلا تعطیلات را در آنجا میگذراندند، قرار ملاقات بگذارد تا بعد از مدتها همدیگر را ببینند. مهران به آن هتل مراجعه میکند اما اثری از همسرش نمیبیند. وقتی از اتاق همسرش با پذیرش هتل تماس میگیرد و با جوابی عجیب مواجه میشود، آن موقع میفهمد که در چه تله خطرناکی افتاده است. اینجا است که داستان بازی شما را درون خودش میکشد، فقط باید زرنگ باشید تا خود را از این تله وحشتناک نجات دهید.
داستان بازی شروع خوبی دارد و من را بشدت یاد اوایل نسخه اول بازی اوت لست میاندازد. پیوند عناصر ترس و روان شناسی در این بازی، کار را به جایی رسانده که شما اگر اتفاقی هم در بازی نیافتد، بازهم بصورت خودکار شروع به ترسیدن میکنید. همین شگرد سازنده باعث میشود که داستان بازی را جزء نکات مثبت بازی حساب کنم. در صنعت بازیهای رایانهای و مخصوصا در سبک ترسناک تازگیها استفاده از مباحث روانشناسی بقول معروف مد شده که این مسئله خبر خوبی است، چون نشانگر اتحاد و عدم تضاد بین علم و سرگرمی است. در کل داستان بازی برش خوبی دارد و اگر آن را درک کنید، میتواند شما را در خود غرق کند.
گیم پلی
بازی در این بخش دوربین اول شخص را ارائه میدهد که برای دوچندان کردن ترس و هیجان کافی بنظر میرسد. سیستم کنترل بازی ساده است و زیاد پیچیده نیست. البته وقتی اوایل بازی نگاهی به سیستم کنترل بازی انداختم و متوجه شدم که بازی قابلیت فایت ندارد، استرسم دوچندان شد. بازی چند دکمه در اختیار مخاطب قرار میدهد که به کمک آن میشود آهسته و تند حرکت کرد، و دکمه دیگر هم مربوط به حالت نشست و برخاست میشود. در طول بازی با دویدن زیاد و یا با دیدن جن (در ایران به چیزهای ترسناک جن گفته میشه) فشار زیادی به کاراکتر شما وارد میشود و نوار تعادل روانی که در کنار صفحه قرار دارد، حالت ناپایداری پیدا میکند. برای همین شما باید قرصهایی که دکتر برای شما تجویز کرده را بخورید تا حالت روانی شما متعادل گردد.
روند بازی بصورت خطی است و شما باید با پیشبرد بازی همسرتان را پیدا کنید، اما این کار ساده نیست. چون معماهای بازی در بطن راه خروجی شما قرار دارند و باید فکر کنید تا خود را نجات دهید، البته این پیدا کردن راه خروجی معماگونه بیشباهت به سری فیلمهای اره نیست. در کل گیم پلی نه بد است و نه درگیرکننده، کار راه انداز است به نوعی.
گرافیک
سازندگان برای ساخت بازی از موتور یونیتی بهره بردهاند. برای کسانی که به بحث گرافیک و زرق و برق اهمیت زیادی قائل هستند شاید این حرف برایشان خوشایند نباشد، اما باید بگویم که بازی از این حیث بصورت چشمگیر عمل نکرده است و راضی کننده نیست. بافتها بیکیفیت هستند و طراحی محیط زیاد جذاب نیست اما، کار خوبی که سازندگان برای پوشاندن این ضعف انجام دادهاند جای تقدیر دارد. سازندگان با استفاده صحیح از نورپردازی باعث شدهاند تا ضعفها زیاد به چشم نیایند و به عبارتی توی ذوق نزنند. فقط زمانی ضعفها نمایان میشوند که شما بیش از حد حساس باشید، که در این صورت باید قید این بازی را بزنید. چون این مسئله شما را آزار خواهد داد.
طراحی محیط هتل، کانال فاضلاب، زندان و شکنجهگاه و…. نشانگر تلاش سازندگان برای نشان دادن به نحو احسن ماجراهای بازی است. در کل باید بگویم گرافیک در حد متوسطی قرار دارد، اما برای کسانی که برای این مسئله حساس هستند من جمله خود من، بازی میتواند به مایه عذاب آنها بدل شود.
موسیقی و صداگذاری
اول از موسیقی منو شروع میکنم. موسیقی در قسمت منو بشدت تاثیرگذار است چون همراه با تصویری است که میتواند شما را دچار استرس کند. در خود گیم پلی، موسیقی ریتم آرامی دارد اما باز هم هیجانی پنهان در بطنش قرار دارد که باز هم استرسزا است. موسیقی نکته مثبتی است که پیش از فکر کردن به گرافیک، شما را به خود مشغول میکند. در بحث صداگذاری، سازندگان کار خود را به خوبی انجام دادهاند اما، صدای مهران کمی توی ذوق میزند و هیجان و ترس را از بازی کم میکند. فکر کنم سازندگان از صدای خود برای دوبله استفاده کردهاند که اگر این کار را هم نمیکردند قابل قبول تر بود. در کل برای این بخش بگویم که موسیقی جذاب و استرسزا است و صداگذاری هم در حد قابل قبولی قرار دارد، اما صدای شخصیتها کمی توی ذوق میزند.
نتیجه گیری
بازی اتاق آخر در تلاش است تا با ارائه یک ماجرای عجیب و در عین حال ترسناک، شما را در خود ببلعد. تلاش سازندگان در جای جای محیط این بازی قابل مشاهده است، اما این دلیل نمیشود که از بعضی ضعفها چشم پوشی گردد. اگر دنبال یک عنوان ماجرایی و وحشتناک میگردید، عنوان اتاق آخر میتواند شما را راضی نگه دارد.
نسخه بررسی شده: ۱.۰.۹
دانلود بازی اتاق آخر